پنجشنبه ۰۱ آبان ۹۹ ۱۰:۵۵ ۱,۳۶۳ بازديد
آخر هفته گذشته ، من یک تجربه ساختگی ذهنی را داشتم.
این به عنوان یک شنبه عادی آغاز شد ، منظور من این است که ما در حال تمیز کردن خانه قرنطینه خود بودیم ، که در دقت نظامی آن چنان کارآمد شده است که من و هم خانه هایمان با گذشت زمان از آن عبور می کنیم. ما به یک رقص زیبا دست یافته ایم: لیست پخش Killers ، چرخش چرخش O-Cedar ، جاروبرقی جاروبرقی ، سگها پارس می کنند و قبل از اینکه بدانیم همه چیز تمام است.
Gardiners دوست دارند تمیز کنند. به عنوان مردم ، از نظر تاریخی ، ما به دنبال کارهای تفریحی نبوده ایم. ما به دنبال پروژه های نگهداری ، بسیار متمرکز بر سازماندهی ، نظافت و به طور کلی نگه داشتن پایان محله هستیم. پروژه های مورد علاقه خانوادگی عبارتند از: بیرون بردن همه چیز از گاراژ ، سپس قرار دادن همه چیز به داخل گاراژ. تخته های چوبی و برچسب گذاری آن. از بین بردن چیزها بدون نیاز به آنها. روغن کاری کنید چه نیازی به آن باشد و چه نیازی به آن نداشته باشد. یک خاطره خوب از پدر من مراسم هفتگی او در هوای گرم است: شستشوی سایدینگ آلومینیوم. در طی سالهای سیگار برگ ، هنگام انجام این کار سیگار برگ دود کرد. جرات می کنم هیچ بازیکنی به اندازه پدرم از پاشیدن آب روی آلومینیوم از گلف بازی لذت نبرد.
بنابراین شنبه ، من و یک نسل دیگر Gardiner تصمیم گرفتیم که دوره دسر برای تمیز کردن خانه های هفتگی ما تمیز کردن اتاق نشیمن باشد. ما می توانیم همه چیز را از اتاق نشیمن بیرون بیاوریم ، بعد از همه پرها ، شن و مروارید ، و همه چیز را دوباره در اتاق نشیمن قرار دهیم. هدف: از تمام ضمیمه های موجود در خلا استفاده کنید. به عنوان بخشی از این پروژه ، ما فرش را بیرون می کشیم و آن را دوباره پایین می اندازیم ، ورق می زنیم و می چرخیم.
اینجا جایی بود که آخر هفته تغییر چشمگیری پیدا کرد.
سالهاست که فرش سوراخ بزرگی در آن داشته است. بدون توجه به این موضوع ، یکی از اعضای عزیز خانواده که نامش فاش نشده بود ، چندین میلیون بار پاهای خود را روی این نقطه مرتب کرده بود ، تا جایی که کف جوراب ها با بالشتک زیر فرش یکی شد. من سالهاست که به آن سوراخ نگاه می کنم و سعی می کنم آن را نبینم. من فرش را خیلی دوست دارم و حوصله این را ندارم که به آن فکر کنم. من فکرهای سرگرم کننده ای را برای اصلاح قابل توجه سرگرم کردم ، اما آنها را دور کردم. فقط یک پروژه مبهم و بزرگ به نظر می رسید - خیلی زیاد. اما افکار گذرا همچنان پابرجا ماند و روز شنبه ، با تمام وسایل بیرون از فرش ، آنها شکستند.
فرش را از بند رخت درآوردم و مانند شخصی که برای جراحی آماده شده بود ، آن را روی میز ایوان گذاشتم و به زیرزمین رفتم تا محل انبار را جستجو کنم. طرحی در حال شکل گیری بود.
به شما اجازه می دهم عکس ها به شما نشان دهند چطور اوضاع پیش می رود.
سوراخ من شروع کردم به برش تمام این خرابکاری ها ، به بافت سالم ، به شکلی منظم و مستطیل. این کاری است که شما فقط پس از مدتها زندگی با یک سوراخ بزرگ در فرش ، قدرت انجام آن را دارید.
با توجه به تمام کن ماری هایی که در زمان خود انجام داده ام ، از یافتن همه این مواد امیدوار کننده در انبار متعجب شدم.
من از دو سایه پارچه کتانی Euroflax Sportweight استفاده کردم تا "دستگاه بافندگی" را پیچ و تاب کنم. اگر میز ناهار خوری را تخم مرغی نفرت انگیز و فرش را جوراب می دانید ، همه منطقی است. اگر شلیک دوم به این می کردم ، آن را دو برابر می کردم. با تجربه ، خرد حاصل می شود. پشیمان نیستم
من در اینستاگرام بسیار مورد تشویق قرار گرفتم - مردم آنجا عاشق اصلاح هستند. شخصی از من س ifال کرد که آیا با دیدن یک ویدیو در YouTube یاد گرفته ام که چگونه این کار را انجام دهم؟ در حقیقت ، من چگونگی انجام این کار را از تماشای همه افراد در اینستاگرام که پنج سال گذشته شلوار جین خود را اصلاح می کنند ، آموختم.
یک زیتون شکاک در بیشتر مراحل روی بالین ماند. این چهره زلال Olive است.
بافت واقعی دقیقاً مانند بافتن روی دستگاه بافندگی چال دار بود. من از همان سوزن ملیله نوک خمیده استفاده کردم که در انتهای آن بر روی بافندگی خود می بافم. کل پروژه فوق العاده دستی بود.
همانطور که می رفتم همه چیز را فهمیدم. یک چیزی که من یاد گرفتم این بود که می توان در انتهای آن را در وسط بافندگی بافت. آنها فقط در آن ناپدید می شوند ، و باعث می شود این لکه ها کمی ضخیم تر شوند اما از نظر بصری قابل توجه نیستند.
روز 2. تمام شدن یک تکه نخ نوار پنبه ای رنگ شده با دست با منشأ ناشناخته.
این بدان معنی است که من باید رنگها را تغییر دهم ، که همیشه چیز خوشی است.
در واقع ، من در نهایت یک فرش کوچک - در داخل فرش بزرگ ساختم. یک نمایش درون نمایش. یک نقاشی شان اسکالی. بزرگترین لعنتی جهان.
در کل حدود 7-8 ساعت زمان بافت با من طول کشید. من یک انفجار داشتم من از اینکه واقعاً کار کرده و چقدر خوب از آب درآمده تعجب کردم.
قبل از دعای افتتاحیه بزرگنمایی یکشنبه شب ، به سختی وسایل اتاق نشیمن را به اتاق نشیمن برگرداندیم ، اما این کار را انجام دادیم.
این به عنوان یک شنبه عادی آغاز شد ، منظور من این است که ما در حال تمیز کردن خانه قرنطینه خود بودیم ، که در دقت نظامی آن چنان کارآمد شده است که من و هم خانه هایمان با گذشت زمان از آن عبور می کنیم. ما به یک رقص زیبا دست یافته ایم: لیست پخش Killers ، چرخش چرخش O-Cedar ، جاروبرقی جاروبرقی ، سگها پارس می کنند و قبل از اینکه بدانیم همه چیز تمام است.
Gardiners دوست دارند تمیز کنند. به عنوان مردم ، از نظر تاریخی ، ما به دنبال کارهای تفریحی نبوده ایم. ما به دنبال پروژه های نگهداری ، بسیار متمرکز بر سازماندهی ، نظافت و به طور کلی نگه داشتن پایان محله هستیم. پروژه های مورد علاقه خانوادگی عبارتند از: بیرون بردن همه چیز از گاراژ ، سپس قرار دادن همه چیز به داخل گاراژ. تخته های چوبی و برچسب گذاری آن. از بین بردن چیزها بدون نیاز به آنها. روغن کاری کنید چه نیازی به آن باشد و چه نیازی به آن نداشته باشد. یک خاطره خوب از پدر من مراسم هفتگی او در هوای گرم است: شستشوی سایدینگ آلومینیوم. در طی سالهای سیگار برگ ، هنگام انجام این کار سیگار برگ دود کرد. جرات می کنم هیچ بازیکنی به اندازه پدرم از پاشیدن آب روی آلومینیوم از گلف بازی لذت نبرد.
بنابراین شنبه ، من و یک نسل دیگر Gardiner تصمیم گرفتیم که دوره دسر برای تمیز کردن خانه های هفتگی ما تمیز کردن اتاق نشیمن باشد. ما می توانیم همه چیز را از اتاق نشیمن بیرون بیاوریم ، بعد از همه پرها ، شن و مروارید ، و همه چیز را دوباره در اتاق نشیمن قرار دهیم. هدف: از تمام ضمیمه های موجود در خلا استفاده کنید. به عنوان بخشی از این پروژه ، ما فرش را بیرون می کشیم و آن را دوباره پایین می اندازیم ، ورق می زنیم و می چرخیم.
اینجا جایی بود که آخر هفته تغییر چشمگیری پیدا کرد.
سالهاست که فرش سوراخ بزرگی در آن داشته است. بدون توجه به این موضوع ، یکی از اعضای عزیز خانواده که نامش فاش نشده بود ، چندین میلیون بار پاهای خود را روی این نقطه مرتب کرده بود ، تا جایی که کف جوراب ها با بالشتک زیر فرش یکی شد. من سالهاست که به آن سوراخ نگاه می کنم و سعی می کنم آن را نبینم. من فرش را خیلی دوست دارم و حوصله این را ندارم که به آن فکر کنم. من فکرهای سرگرم کننده ای را برای اصلاح قابل توجه سرگرم کردم ، اما آنها را دور کردم. فقط یک پروژه مبهم و بزرگ به نظر می رسید - خیلی زیاد. اما افکار گذرا همچنان پابرجا ماند و روز شنبه ، با تمام وسایل بیرون از فرش ، آنها شکستند.
فرش را از بند رخت درآوردم و مانند شخصی که برای جراحی آماده شده بود ، آن را روی میز ایوان گذاشتم و به زیرزمین رفتم تا محل انبار را جستجو کنم. طرحی در حال شکل گیری بود.
به شما اجازه می دهم عکس ها به شما نشان دهند چطور اوضاع پیش می رود.
سوراخ من شروع کردم به برش تمام این خرابکاری ها ، به بافت سالم ، به شکلی منظم و مستطیل. این کاری است که شما فقط پس از مدتها زندگی با یک سوراخ بزرگ در فرش ، قدرت انجام آن را دارید.
با توجه به تمام کن ماری هایی که در زمان خود انجام داده ام ، از یافتن همه این مواد امیدوار کننده در انبار متعجب شدم.
من از دو سایه پارچه کتانی Euroflax Sportweight استفاده کردم تا "دستگاه بافندگی" را پیچ و تاب کنم. اگر میز ناهار خوری را تخم مرغی نفرت انگیز و فرش را جوراب می دانید ، همه منطقی است. اگر شلیک دوم به این می کردم ، آن را دو برابر می کردم. با تجربه ، خرد حاصل می شود. پشیمان نیستم
من در اینستاگرام بسیار مورد تشویق قرار گرفتم - مردم آنجا عاشق اصلاح هستند. شخصی از من س ifال کرد که آیا با دیدن یک ویدیو در YouTube یاد گرفته ام که چگونه این کار را انجام دهم؟ در حقیقت ، من چگونگی انجام این کار را از تماشای همه افراد در اینستاگرام که پنج سال گذشته شلوار جین خود را اصلاح می کنند ، آموختم.
یک زیتون شکاک در بیشتر مراحل روی بالین ماند. این چهره زلال Olive است.
بافت واقعی دقیقاً مانند بافتن روی دستگاه بافندگی چال دار بود. من از همان سوزن ملیله نوک خمیده استفاده کردم که در انتهای آن بر روی بافندگی خود می بافم. کل پروژه فوق العاده دستی بود.
همانطور که می رفتم همه چیز را فهمیدم. یک چیزی که من یاد گرفتم این بود که می توان در انتهای آن را در وسط بافندگی بافت. آنها فقط در آن ناپدید می شوند ، و باعث می شود این لکه ها کمی ضخیم تر شوند اما از نظر بصری قابل توجه نیستند.
روز 2. تمام شدن یک تکه نخ نوار پنبه ای رنگ شده با دست با منشأ ناشناخته.
این بدان معنی است که من باید رنگها را تغییر دهم ، که همیشه چیز خوشی است.
در واقع ، من در نهایت یک فرش کوچک - در داخل فرش بزرگ ساختم. یک نمایش درون نمایش. یک نقاشی شان اسکالی. بزرگترین لعنتی جهان.
در کل حدود 7-8 ساعت زمان بافت با من طول کشید. من یک انفجار داشتم من از اینکه واقعاً کار کرده و چقدر خوب از آب درآمده تعجب کردم.
قبل از دعای افتتاحیه بزرگنمایی یکشنبه شب ، به سختی وسایل اتاق نشیمن را به اتاق نشیمن برگرداندیم ، اما این کار را انجام دادیم.
- ۰ ۰
- ۰ نظر